نخستين پيام پيامبر اسلام پيام "پرستش"بود، اما اینکه پرستش چگونه، در چه قالبى و در چه صورتى بايد تحقق بپذيرد، متعلق به دورانهاى بعدى است. بعدها، پيامبرآمد و جامهاى از فقه نيز بر تن اين پيامها پوشاند. دستورات پيامبر، دستورات توجيه ارزشى ـ اخلاقى بود. پيامهاى نخستين پيامبر، چون آتش به دامن مردم آن جامعه مىافتاد و آنها را به لرزه در مىآورد. در دوران "مدينه" بود كه پيامبر عمدتا به فروع حقوق و فقهيات روى آورد و پيامهاى اخلاقى خود را تفسير حقوقى كرد و براى آنها، مصداقهاى فقهى معين كرد. در مدينه بود كه واجبات و مستحبات را بيان كرد. تجربه پيامبرانه، رفته رفته، كاملتر و پختهتر شد و خطوط اصلى مكتب او بهتر از پيش ترسيم و تصوير شد.تا وقتى كه پيامبر از دنيا رفت؛ مكتبى را براى آيندگان باقى گذاشت كه آنچه را مىخواست، كم و بيش در آن به وديعه نهاده بود. وقتى كه دين، صورت فقهى و شكل نهايى خود را يافت پيامبر به پيروانش آموخت كه چگونه مىتوان ارزشهاى فقهى را در قالبهاى حقوقى ريخت، اينجا بود كه سخن از كمال دين پيش آمد و گفت:
«اليوماكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى او رميت لكم الاسلام دينا»
براى خيلىها شگفتآور بود كه چرا اين آيه، در ميان آيات حقوقى آمده است.
يك مكتب از اعتقاد اوليه آغاز مىشود؛ حتى از حقايق پشت پرده، حقايق بىصورت و بىچهره به طبيعت مىآيد؛ شكل و اندازههاى معين پيدامىكند. اعتقادات، مبانى و جهانبينى خود را بيان مىكند. به دنبال آنها ارزشهاى كلى خود را به دست مىدهد؛ سپس شكل بيرونى، فرعى و حقوقى آن ارزش را هم بيان مىكند. در اين جاست كه كار مكتب و پيامرسان آن به پايان مىرسد. پس از او، اين منبع آب گواراى حياتبخش در ميان مردم باقى مىماند، و اين مفسرانند كه بايد در رسيده؛ از اين منبع بهرهبردارى كرده؛ ديگران را نيز آب نوشانده و سيراب كنند.پس از آن كه پيامبر فقه خود را بيان كرد و اصول آيين خود را با مردم در ميان نهاد، كمابيش به كمال نزديك شد. وحى [پيامبر پس از رحلت ايشان] در ميان مردم باقى ماند و مورد استفادههاى مختلف قرار گرفت. اكنون ماييم و يك 'منبع آب گوارا كه از آسمان رسيده، كفى هم بر روى آن نشسته؛ گلى هم در درون بدنه آن رخنه كرده است. اين براى مردم به وديعت مانده است. پس از پيامبر سه طايفه از راه رسيدند. سه گونه از آن بهرهبردارى كردند:
يك طايفه كساني بودند كه "تشنه" بودند و از "آب" همانى را مىخواستند كه آب براى آن است: يعني رفع "عطش". اين در حقيقت، همان "ايمان راستين" است و همان امرى است كه پيامبر به خاطر آن آمده بود، اين "آب" را آورده بود تا به كام تشنگان بچشاند.خود او، پس از چهل سال تشنگى، زير آن باران "وحى" ايستاد تا عطش وتشنگىاش فرو نشست. در چهل سالگى، در ماه رمضانى بود كه اين باران "وحى" بر او باريدن گرفت؛ و جان عطشناك و آتشناك او را سيراب كرد.پيام او به پيروانش و همه مومنان همين بود كه "براى رفع تشنگى به سوى اين منبع بياييد" ما كسانى را كه از اين منبع، "آب" نوشيدند، مومنان واقعى و راستين پيامبر مىدانيم. آنها كسانى بودند كه واقعاً تشنه بودند و تشنگى خود را رفع كردند. اينها مومنان راستين هستند.
اما طايفه دوم "آبشناسان" بودند.
اينها جان تشنهاى نداشتند تا "آب" را عطشناكانه بنوشند. فقط مىخواستند موضوعى را براى 'بحث، گفت و گو و مجادله داشته باشند. بسيارى از عارفان كه با پارهاى از متكلمان در هم پيچيدهاند، همين سخن را با آنها داشتهاند. همين كه مولوى مىگفت:
آب كم جو، تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
خطابش به همين گونه افراد است.
از پى اين عالمان ذوفنون گفت ايزد در نبى لا يعلمون
اينها ظاهراً عالمند، اما علمى ندارند. ـ كارشان چيست؟گشودن گره و زدن گره!
عقده را بگشا بگير اى متقى عقده ی سخت ست بر كيسه تهى
كيسه خالى را گذاشتهاند در ميان؛ تازه اگر گره ی اين كيسه را هم باز كنند، درون كيسه چيزى نيست، ولى اينها حتى نمىخواهند گره را هم باز كنند! اينها عشقشان به گره زدن است. كارى به اين ندارند كه درون كيسه پر است يا خالى. خيلى جالب است كسانى به جاى "آب نوشى" آب شناسى پيشه كردهاند! ما از اين طايفه فراوان داشتهايم، هم در ميان خودمان وهم در ميان مستشرقان، آنها به دين، صرفاً به عنوان يك موضوع سرگرم كننده نظر مىكنند.
"آب فروشان " نيز دين براى آنها كالاى ثروت بود. بازار برخوردارى از نعيم دنيوى بود. نردبانى بود براى بالا رفتن از بام شهوت، لذّت و ثروت.
پس ما با سه طايفه روبه رو هستيم:
1ـ آب نوشان
٢ـ آب شناسان
٣ـ آب فروشان
همه اين طوايف به خواستگارى او آمدند، همه اين آفات را بر تن اين دين پوشاندند. هر كدام با چشمى، هر كدام از زاويهاى و هر كدام به انگيزهاى و غرضى، و اين متاع شريف آسمانى، وقتى كه به صورت يك ميراث پيامبرانه به دست ما رسيد، در چنين جامههايى پيچيده شده بود.
وظيفه كسانى چون ما چيست؟
اولين وظيفه ما اين است كه اين واقعيت را بشناسيم و بدانيم كه چرا از اين قرار بوده است؛ بدانيم با واقعيتى روبرو هستيم كه به همه ی اين قشرها، قيدها و حجابها مخدوش و محصور شده است. بدانيم كه با اين واقعيات، از وراى حجاب و از پس پردههاى بستر روبه رو مىشويم.
دست ما به سراپرده ی وصال آن شاهد پردهنشين كمتر مىرسد، اما نبايد مأيوس باشيم.
بگذاريد حجاب ديگر را هم به شما معرفى كنم. اين آخرى از همه لطيفتر است.
درجه حرارت مجازعربستان در زمان بارش باران وحى" چقدر بود؟
فرض كنيد ٤٠ درجه يا ٥٠ درجه بود. خب، اين آبى كه آنجا جمع شد و بعداً به جاهاى ديگر جارى شد و در اختيار ديگران قرار گرفت، به چه مناطقى رفت؟
به مناطق گرمسير رفت، به منطقههاى سردسير هم رفت. يك جا ممكن بود يخ بزند. يك جا حرارتش ٤٠ بود، يك جا ٢٠ و يك جا حرارتش ١٠ بود.
قرائتهاى مختلف از دين، به معني درجههاى مختلف اين آب بود.
آرى، وقتى كه آمد، در دماى ٤٠، ٥٠ درجه نازل شد. اما بنا نبود كه فقط در آن دما باقى بماند. اين آب، اين رودخانه، وقتى كه از عربستان جارى شد، رفت به جاهايى كه ممكن بود، يخ ببندد. رفت به جاهايى كه ممكن بود حتى بخار شود.
"آب"، آب است، مىتواند بخار شود:
اين يك قرائت از آب است.
"آب"، آب است، مىتواند يخ ببندد:
اين هم يك قرائت از آب است.
آن چيزى كه در آب ١٠ درجه، ٢٠ درجه، ٤٠ درجه و ١٠٠ درجه وجود دارد، همان عنصر اصلى آب يعنى O٢H است. يعنى همان دو تا هيدروژن و يك اكسيژن كه آب را مى سازند. اين آب به انواع محيطها، خاكها، سرزمينها، فرهنگها و تمدنها كه مىرود كفها، غبارها و عارضههاى مختلف بر آن مىنشيند.
همه ی اينها لازمه حيات تدريجى و روان شدن آب در ميان جوامع مختلف است و از آنها گريزى هم نيست.
همه ی اينها در عين حال آب است.
پيامبرى كه آن وحى را آورد، مىدانست كه چنين وضعى خواهد شد.
كسى كه جهانى فكر مىكند، نمىتواند از لوازم جهانى شدن پيام خود غافل باشد.
شما كه پيامى را به جهان مىفرستيد و صادر مىكنيد، نبايد انتظار داشته باشيد كه همه، آن را يكسان بگيرند و يكسان بفهمند.
با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.